loading...

یادداشتهای روزانه

یادداشت نویسی

بازدید : 419
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 17:38

🌹
بذرهای امید ،نشاط ،شادی و آرامش زندگی ام را با عشق در زنبیلی میریختم که نمیدانستم ته آن سوراخ است.
مهم این بود که عاشقی را تجربه کردم
مهم این نیست چه قدر اشتباه بود.
مهم این است دوباره بلند میشوم

سفارش امضای یکی از همکلاسیام ^^
بازدید : 382
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 17:38

🗿
تحمل سرمای بی مهری از برودت هوا سخت تره

بوسه دروغین از گذاشتن ماسک جانفرساتره
🗿
به غارت بردن احساس یه نفر از سوزندانش در اتش هولناکتره

خود را به کوری زدن از روشندل بودن بیمناک تره
🗿
تنهایی در جمع از بودن در سلول انفرادی دهشتناک تره

دیگران را احمق فرض کردن از خود را به خریت زدن خوف انگیز تره

سفارش امضای یکی از همکلاسیام ^^
بازدید : 619
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 17:38

🌹

از تعالیم خشک بپرهیز
و از دانش کور
آن هنگام مردمان
صدها برابر به سود خواهند رسید.
نه از سرِ وظیفه به مهربانی
و نه از سرِ سُنتِ اجبار، در راست کرداری
بگذار مردمان بازگردند
بدان سرشتِ بخشنده خویش.
مکر را ریشه کن، کن
سودجویان را،بران که آن زمان
طراران و رهزنان
دگر به یغما نخواهند آمد .
اما اگر این سه پند
از برای ارضای دل و اندیشه ات
ناتوان نمایند
این یک را به کار بند :
بگذار زندگی آشکارا ساده باشد .
عاری از تظاهرهای فاش
با دلخوشی‌های کوچک
عاری از هر‌‌‌ای کاش
🌿

سه شنبه
🌿
#لائوتزو#دائودجینگ#فلسفه
#افسانه-چین-باستان#تائوئیسم
#مکتب-بودیسم

سفارش امضای یکی از همکلاسیام ^^
برچسب ها کتاب مبحث ۱۹ ,
بازدید : 464
پنجشنبه 16 مهر 1399 زمان : 13:38

بیماری نزد طبیبی رفت و از کمر درد خود شکایت کرد و گفت آقای دکتر این کمردرد امانم را بریده است، سالیان سال است که مرا اسیر کرده، زندگیم را فلج کرده و آرامش را از من ربوده است .

دکتر همانطور که به حرفهای او گوش میداد، نگاهش کرد و گفت محکم بنشین وناگهان با یک حرکت با سرعت نور، آجر محکمی‌بر گردن بیمار کوبید، بیمار از شدت درد فریاد کشید و بیهوش شد .

وقتی بیمار بهوش آمد، دکتر از او پرسید بهتری عزیزم آیا دردی در کمر حس میکنی و یا ادامه دهم ؟

بیمار گفت :نه آقای دکتر الان من خودم کوه درد شدم و وسعت این درد به قدری زیاد است که باعث شد که کمردردم را فراموش کنم والان دردی در این ناحیه حس نمیکنم .

بیمار همانطور که میدوید از مطب خارج شد و تا پایان عمر از هیچ دردی شکایت نکرد .

مرغ زیرک چون به دام افتد!!!!!!!!!!!!!!!
بازدید : 412
سه شنبه 14 مهر 1399 زمان : 14:38

مدت مدیدی است که در این رستوران کار می‌کنم هیچ وقت نه آسمان به این صافی و نه رسنوران به این خلوتی بوده است . سرم را که به سمت آسمان بلند می‌کنم ستاره‌ها با نور سفیدی که از خو ساطع می‌کنند مانند نیمرو شده اند دوست دارم دست بلند کنم و یکی را به انتخاب خود بخورم . کاشکی صبح نیمروها را ازآسمان برمیداشتم .

از وقتی کرونا آمده به رستوران‌ها دستور دادن که رومیزی‌ها را سفید کنند و با فاصله 2 متر از هم بچینند . خیلی وقت بود که رستورانها بسته بود و تازه اجازه باز شدن انها داده شده .

لباس ما هم باید سفید باشد و امشب اولین شبی است که رستوران را باز کردیم . برخیاز میز و صندلیها را در خیابان چیدیم شاید یکی از مشتریان بخواهد آسمان را نگاه کند و پس از دیدن چنین صحنه‌‌‌ای خدا را شکر کند .

با اینکه کرونا باعث شد خیلی از رستورانها و مشاغل آزاد ورشکسته شوند اما اینجا یک رستوران قدیمی‌است وفقط خود من 20سال هست که اینجا کار میکنم وبه کیفیت و غذای خوب مشهور است و هم محل خوبی دارد سر نبش یک خیابان اصلی است. این سقف شیروانی که با طناب به بعضی از پنجر‌ها وصل است در حال ریزش هست و این هم دلیل دیگری است بر اثبات قدمتش .

با اینکه اطراف رستوران پر از خانه‌های مسکونی ست ومردم تا شبها بیدارندو نورزرد و نارنجی یِ چراغهای خانه شان از پنجره کوچه را تا حدی روشن کرده است و شب بیدارند نمیدانم چه قدر از کرونا ترسیده اند که حاضرند در این شب مهتابی در قفس‌های خود بمانند وحتی بوی غذاهای ما انرا تشویق به بیرون امدن نمیکند .

نمیدانم آیا در قفس زندگی کردن عذاب آور است یا آزادانه و با رعایت قوانین بهداشتی و لذت بردن از طبیعت مگر ادم چه قدر عمر میکند که انقدر ترس بتواند زندگیش را فلج کند وقتی مشتریها را نگاه میکنم

همانگونه امار مشتریان را میگرفتم مردی که سر تا لباس مشکی پوشیده بود به سمتم امد و کارتی را به من نشان داد وخود را بازرس وزارت بهداشت معرفی کرد . بعد از نگاه به من گفت شما ماسکتون کو ؟ دست و پایم شروع به لرزیدن کرد گفتم تا الان داشتم نمیدانم سرم به کجا گرم شده یادم رفته دوباره بزارمش .

بازرس:مدیریت را کجا میتونم پیدا کنم؟

چشمانم از حدقه میخواست بپرد بیرون مرد به سمت داخل رستوران رفت . انقدر حواسم به‌‌ان‌مرد بود که یادم رفته بود از مشتریان بپرسم چیزی می‌خورند یا نه

نگاهم به جای خالی زنی شوهری به همراه پسرشان در میزهای انتهایی که حسابی بهم ریخته شده بود و آنرا بدون مرتب کردن رها کرده بودند و رفته بودند سرم را 360درجه چرخاندم نشسته بودند دیم در کوچه در حال گذر هستند گویا پشیمان شده بودند و رفته بوند گویا فقط آمده بودند کار من را زیاد کنند از وقتی کرونا آمده مردم دیگر حوصله انتظار ندارند زود قهر میکنند میروند .

البته خود مشتریان گویا علاقه‌‌‌ای به دادن سفارش ندارند چون کسی چیزی نمی‌گوید .

صدای یک زن و شوهر را در نزدیکی من هستند میشنوم که سر سفارش اختلاف نظر دارند و زن میگوید من به اجبار تو اومدم بیرون آب و هوایی عوض کنم و من جرات نمیکنم از غذای این رستورانها بخورم حالا تا سمتمان نیامدند ازما سفارش بگیرند نشستیم و نمیخواهد تو صدایش بزنی ؟اینها نمیگذارند مشتری به این سادگی از دستشان دربرود مانند عقاب تیز چنک ما را شکار خواهند کرد .

روی میز دیگر که زن پیری است میگوید آقای گارسن شبتون خوش نمیدانید چه قدر پیری سخت است و این کرونا امد و تنهاتر شدیم ادم نمیداند با این تنهایی چه کند این کرونا همین پارک وپیاده روی را از ما گرفت من که افسردگی گرفتم راستی چرا دیوارها را زرد کردید این همه رنگ مگر نمیدانید رنگ تنفر هست .

در دلم میگویم این چه قدر غر میزند محلش نمیذارم ونمیداند رنگ زرد، باعث میشود که اشتهای مشتریان زیاد شود و سودآوری بیشتری برای رستورانها دارد .

دلم طاقت نمیاورد به سمتش میروم او میگویم میخواهید بروید پیش‌‌ان‌خانم تنهای دیگر بشینید جواب میدهد الان بد زمانه ایه ادم به کسی نمیتواند اعتماد کند الان که کرونا امده بدتر هم شده . از کجا معلوم‌‌ان‌خانم دوست داره با کسی باشد شاید از دست ادمها فرار کرده و به اینجا پناه اورده تا تنهایی رو تجریه کند.

مامور هم مثل اینکه قصد رفتن ندارد با اینکه تمام مشتریان کم کم دارند رستوران را ترک میکنند .

علت قراردادن شرط وجه التزام در قرارداد
بازدید : 268
دوشنبه 13 مهر 1399 زمان : 16:36

بازدید : 248
دوشنبه 13 مهر 1399 زمان : 16:36

امروز روز تولدم هست .نمیدانم تولد چند سالگی خود را باید جشن بگیرم ولی میدانم که دیگر خیلی پیر شده ام و دوران زیادی را تجربه کرده ام .

خدمات پس از فروش شبانه روزی قفل دیجیتال

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی